سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نور


ساعت 3:20 عصر شنبه 88/1/8

¤ نویسنده: حسین

نوشته های دیگران ( )

ساعت 1:56 عصر چهارشنبه 87/11/30

زیارت اربعین

اَلسَّلامُ عَلى وَلِىِّ اللَّهِ وَ حَبیبِهِ؛

سلام بر ولى خدا و دوست او

اَلسَّلامُ عَلى خَلیلِ اللَّهِ وَ نَجیبِهِ ؛

سلام بر خلیل خدا و بنده نجیب او

اَلسَّلامُ عَلى صَفِىِّ اللَّهِ وَابْنِ صَفِیِّهِ

سلام بر بنده برگزیده خدا و فرزند برگزیده‌اش

اَلسَّلامُ عَلىَ الْحُسَیْنِ الْمَظْلُومِ الشَّهیدِ

سلام بر حسین مظلوم و شهید

اَلسَّلامُ على اَسیرِ الْکُرُباتِ وَ قَتیلِ الْعَبَراتِ

سلام بر آن بزرگوارى که به گرفتاری‌ها اسیر بود و کشته اشکِ روان گردید

اَللّهُمَّ اِنّى اَشْهَدُ اَنَّهُ وَلِیُّکَ وَابْنُ وَلِیِّکَ وَ صَفِیُّکَ وَابْنُ صَفِیِّکَ الْفاَّئِزُ

خدایا من به راستى گواهى دهم که آن حضرت ولىّ (و نماینده) تو و فرزند ولىّ تو بود و برگزیده‌ات و فرزند برگزیده‌ات بود که کامیاب شد

بِکَرامَتِکَ اَکْرَمْتَهُ بِالشَّهادَةِ وَ حَبَوْتَهُ بِالسَّعادَةِ وَاَجْتَبَیْتَهُ بِطیبِ الْوِلادَةِ

به بزرگداشت تو، گرامیش کردى به وسیله شهادت و مخصوصش داشتى به سعادت و برگزیدى او را به پاکزادى

وَ جَعَلْتَهُ سَیِّداً مِنَ السّادَةِ وَ قآئِداً مِنَ الْقادَةِ وَ ذآئِداً مِنْ الْذادَةِ

و قرارش دادى یکى از آقایان (بزرگ) و از رهروان پیشرو و یکى از کسانى که از حق دفاع کردند

وَاَعْطَیْتَهُ مَواریثَ الاَْنْبِیاَّءِ وَ جَعَلْتَهُ حُجَّةً عَلى خَلْقِکَ مِنَ الاَْوْصِیاَّءِ

و میراث‌هاى پیمبران را به او دادى و از اوصیائى که حجت تو بر خلقت هستند قرارش دادى

فَاَعْذَرَ فىِ الدُّعآءِ وَ مَنَحَ النُّصْحَ وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فیکَ

او نیز در دعوت مردم جاى عذر و بهانه‌اى (براى کسى) نگذارد و بی‌دریغ خیرخواهى کرد و جان خود را در راه تو داد

لِیَسْتَنْقِذَ عِبادَکَ مِنَ الْجَهالَةِ وَ حَیْرَةِ الضَّلالَةِ وَ قَدْ تَوازَرَ عَلَیْهِ مَنْ غَرَّتْهُ الدُّنْیا وَ باعَ حَظَّهُ بِالاَْرْذَلِ الاَْدْنى؛

تا برهاند بندگانت را از (گرداب) جهالت و نادانى و سرگردانى (در وادى) گمراهى و چنان شد که همدست شدند بر علیه آن حضرت کسانى که دنیا فریبشان داد.

وَ شَرى آخِرَتَهُ بِالثَّمَنِ الاَْوْکَسِ وَ تَغَطْرَسَ وَ تَرَدّى فى هَواهُ

و فروختند بهره (کامل و سعادت خود را) به بهاى پست ناچیزى و بداد آخرتش را در مقابل بهائى اندک و بى مقدار و بزرگى کردند و خود را در چاه هوا و هوس سرنگون کردند،

وَاَسْخَطَکَ وَاَسْخَطَ نَبِیَّکَ

و تو و پیامبرت را به خشم آوردند

وَ اَطاعَ مِنْ عِبادِکَ اَهْلَ الشِّقاقِ وَالنِّفاقِ وَ حَمَلَةَ الاَْوْزارِ

و پیروى کردند از میان بندگانت آنانى را که اهل دو دستگى و نفاق بودند و کسانى را که بارهاى سنگین گناه به دوش مى‌کشیدند

الْمُسْتَوْجِبینَ النّارَ فَجاهَدَهُمْ فیکَ صابِراً مُحْتَسِباً حَتّى سُفِکَ فى طاعَتِکَ دَمُهُ وَاسْتُبیحَ حَریمُهُ

و بدین جهت مستوجب دوزخ گشته بودند آن حضرت (که چنان دید) با شکیبائى و پاداش جوئى با آنها جهاد کرد تا خونش در راه پیروى تو ریخت و حریم مقدسش شکسته شد

اَللّهُمَّ فَالْعَنْهُمْ لَعْناً وَبیلاً وَ عَذِّبْهُمْ عَذاباً اَلیماً

خدایا آنان را لعنت کن به لعنتى وبال دار و عذابشان کن به عذابى دردناک

اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ رَسُولِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ سَیِّدِ الاَْوْصِیاَّءِ

سلام بر تو اى فرزند رسول خدا، سلام بر تو اى فرزند آقاى اوصیاء

اَشْهَدُ اَنَّکَ اَمینُ اللهِ وَابْنُ اَمینِهِ عِشْتَ سَعیداً وَ مَضَیْتَ

گواهى دهم که به راستى تو امانتدار خدا و فرزند امانت‌‌دار اویى سعادتمند زیستى و ستوده از دنیا رفتى

حَمیداً وَ مُتَّ فَقیداً مَظْلُوماً شَهیداً وَ اَشْهَدُ اَنَّ اللَّهَ مُنْجِزٌ ما وَعَدَکَ

و گمگشته و ستمدیده و شهید درگذشتى و نیز گواهى دهم که خدا به راستى وفا کند بدان وعده‌اى که به تو داده،

وَ مُهْلِکٌ مَنْ خَذَلَکَ وَ مُعَذِّبٌ مَنْ قَتَلَکَ وَ اَشْهَدُ اَنَّکَ وَفَیْتَ بِعَهْدِاللهِ

و به هلاکت رساند هر که را که دست از یاریت برداشت و عذاب کند کسى که تو را کشت و گواهی دهم که تو به خوبى وفا کردى به عهد خدا،

وَ جاهَدْتَ فى سَبیلِهِ حَتّى اَتیکَ الْیَقینُ فَلَعَنَ اللهُ مَنْ قَتَلَکَ،

و جهاد کردى در راه او تا مرگت فرا رسید خدا لعنت کند کسى که تو را کشت

وَ لَعَنَ اللهُ مَنْ ظَلَمَکَ وَ لَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً سَمِعَتْ بِذلِکَ فَرَضِیَتْ بِهِ

و خدا لعنت کند کسى که به تو ستم کرد و خدا لعنت کند مردمى که شنیدند جریان کشتن و ستم تو را و بدان راضى بودند،

اَللّهُمَّ اِنّى اُشْهِدُکَ اَنّى وَلِىُّ لِمَنْ والاهُ وَ عَدُوُّ لِمَنْ عاداهُ بِاَبى اَنْتَ وَ اُمّى یَابْنَ رَسُولِ اللَّهِ.

خدایا من تو را گواه مى‌گیرم که من دوست دارم هر که او را دوست دارد و دشمنم با هر که او را دشمن دارد پدرم و مادرم به فدایت اى فرزند رسول خدا.

اَشْهَدُ اَنَّکَ کُنْتَ نُوراً فىِ الاَْصْلابِ الشّامِخَةِ وَالاَْرْحامِ الْمُطَهَّرَةِ،

گواهى دهم که تو به راستى نورى بودى در پشت پدرانى بلند مرتبه و رحم‌هایى پاکیزه

لَمْ تُنَجِّسْکَ الْجاهِلِیَّةُ بِاَنْجاسِها وَ لَمْ تُلْبِسْکَ الْمُدْلَهِمّاتُ مِنْ ثِیابِها،

که آلوده‌ات نکرد اوضاع زمان جاهلیت به آلودگی‌هایش و در برت نکرد از لباس‌هاى چرکینش

وَ اَشْهَدُ اَنَّکَ مِنْ دَعاَّئِمِ الدّینِ وَ اَرْکانِ الْمُسْلِمینَ وَ مَعْقِلِ الْمُؤْمِنینَ،

و گواهى دهم که به راستى تو از پایه‌هاى دین و ستون‌هاى محکم مسلمانان و پناهگاه مردمان با ایمان هستی

وَ اَشْهَدُ اَنَّکَ الاِْمامُ الْبَرُّ التَّقِىُّ الرَّضِىُّ الزَّکِىُّ الْهادِى الْمَهْدِىُّ،

و گواهى دهم که تو به راستى پیشواى نیکوکار با تقوا و پسندیده و پاکیزه و راهنماى راه یافته‌اى

وَ اَشْهَدُ اَنَّ الاَْئِمَّةَ مِنْ وُلْدِکَ کَلِمَةُ التَّقْوى وَ اَعْلامُ الْهُدى

و گواهى دهم که همانا امامان از فرزندانت روح و حقیقت تقوا و نشانه‌هاى هدایت

وَالْعُرْوَةُ الْوُثْقى وَالْحُجَّةُ على اَهْلِ الدُّنْیا وَ اَشْهَدُ اَنّى بِکُمْ مُؤْمِنٌ

و رشته‌هاى محکم (حق و فضیلت) و حجت‌هایى بر مردم دنیا هستند و گواهى دهم که من به شما ایمان دارم

وَ بِاِیابِکُمْ مُوقِنٌ بِشَرایِعِ دینى وَ خَواتیمِ عَمَلى وَ قَلْبى لِقَلْبِکُمْ سِلْمٌ،

و به بازگشتتان یقین دارم با قوانین دینم و عواقب کردارم و دلم تسلیم دل شما است

وَ اَمْرى لاَِمْرِکُمْ مُتَّبِعٌ وَ نُصْرَتى لَکُمْ مُعَدَّةٌ حَتّى یَاْذَنَ اللَّهُ لَکُمْ،

و کارم پیرو کار شما است و یاریم برایتان آماده است تا آن که خدا در ظهورتان اجازه دهد

فَمَعَکُمْ مَعَکُمْ لامَعَ عَدُوِّکُمْ صَلَواتُ اللهِ عَلَیْکُمْ وَ على اَرْواحِکُمْ،

پس با شمایم نه با دشمنان شما، درودهاى خدا بر شما و بر روان‌هاى شما

وَ اَجْسادِکُمْ وَ شاهِدِکُمْ وَ غاَّئِبِکُمْ وَ ظاهِرِکُمْ وَ باطِنِکُمْ.

و پیکرهایتان و حاضرتان و غائبتان و آشکارتان و نهانتان.

آمینَ رَبَّ الْعالَمینَ.

آمین اى پروردگار جهانیان.


¤ نویسنده: حسین

نوشته های دیگران ( )

ساعت 9:56 صبح یکشنبه 87/11/27

سلام دوستان ببخشید چند ماهی نبودم با مطلب زیر به روز هستم

زمین خوردن بار سوم

 

وقت دارید بخوانید..... داستان خیلی قشنگ.......

 

مردی صبح زود از خواب بیدار شد تا نمازش را در خانه خدا (مسجد) بخواند. لباس پوشید و راهی خانه خدا شد.

در راه به مسجد، مرد زمین خورد و لباسهایش کثیف شد. او بلند شد، خودش را پاک کرد و به خانه برگشت.

مرد لباسهایش را عوض کرد و دوباره راهی خانه خدا شد. در راه به مسجد و در همان نقطه مجدداً زمین خورد!

او دوباره بلند شد، خودش را پاک کرد و به خانه برگشت. یک بار دیگر لباسهایش را عوض کرد و راهی خانه خدا شد.

در راه به مسجد، با مردی که چراغ در دست داشت برخورد کرد و نامش را پرسید. مرد پاسخ داد: (( من دیدم شما

در راه به مسجد دو بار به زمین افتادید.))، از این رو چراغ آوردم تا بتوانم راهتان را روشن کنم. مرد اول از او بطور فراوان

تشکر می کند و هر دو راهشان را به طرف مسجد ادامه می دهند.. همین که به مسجد رسیدند، مرد اول از مرد چراغ

بدست در خواست می کند تا به مسجد وارد شود و با او نماز بخواند. مرد دوم از رفتن به داخل مسجد خودداری می کند.

مرد اول درخواستش را دوبار دیگر تکرار می کند و مجدداً همان جواب را می شنود. مرد اول سوال می کند که چرا او

نمی خواهد وارد مسجد شود و نماز بخواند..

مرد دوم پاسخ داد: ((من شیطان هستم.)) مرد اول با شنیدن این جواب جا خورد. شیطان در ادامه توضیح می دهد:

((من شما را در راه به مسجد دیدم و این من بودم که باعث زمین خوردن شما شدم.)) وقتی شما به خانه رفتید، خودتان را

تمیز کردید و به راهمان به مسجد برگشتید، خدا همه گناهان شما را بخشید.. من برای بار دوم باعث زمین خوردن شما شدم

و حتی آن هم شما را تشویق به ماندن در خانه نکرد، بلکه بیشتر به راه مسجد برگشتید. به خاطر آن، خدا همه گناهان افراد

خانواده ات را بخشید. من ترسیدم که اگر یک بار دیگر باعث زمین خوردن شما بشوم، آنگاه خدا گناهان افراد دهکده تان را

خواهد بخشید. بنا براین، من سالم رسیدن شما را به خانه خدا (مسجد) مطمئن ساختم.

 

نتیجه اخلاقی داستان:

کار خیری را که قصد دارید انجام دهید به تعویق نیاندازید. زیرا هرگز نمی دانید چقدر اجر و پاداش ممکن است ازمواجه با

سختی های در حین تلاش به انجام کار خیر دریافت کنید. پارسائی شما می تواند خانواده و قوم تان را بطور کلی نجات بخشد.

این کار را انجام دهید و پیروزی خدا را ببینید. اگر ارسال این پیام شما را به زحمت می اندازد یا وقتتان را زیاد می گیرد،

پس آن کار را نکنید. اما پاداش آن را که زیاد است نخواهید گرفت. آیا آسان نیست که فقط کلید "ارسال" را فشار دهید و

این پاداش را دریافت کنید؟

 

ستایش خدایی را است بلند مرتبه!


¤ نویسنده: حسین

نوشته های دیگران ( )

ساعت 4:33 عصر یکشنبه 87/10/15

 شهادت سالار شهیدان را تسلیت می گویم

 با مطلب زیر به روز هستم

عزادار حقیقی

عزاداری چیست؟
ارزش و نقش عزاداری
مراتب عزاداری و عزاداران

   عزاداری چیست؟

عزاداری از مقوله یاد و ذکر است. یاد کسی که به مصیبتی دچار شده است و یاد کسی که به علل طبیعی و غیر طبیعی از قبیل قتل، حادثه و امثال اینها از دنیا رفته است.

شکی نیست که انسان موجودی است که طبیعتاً فراموشکار است و نسبت به چیزهایی که توجه به آنها برایش مفید است، دچار غفلت می شود. در این مواقع یادآوری و تذکّر آن چیز انسان را از ابتلا به حوادثی برایش مضرّ است نجات می دهد و از آثار خوب توجه به آن چیز مفید، بهره مند می سازذ.

یکی از قوانین مهم خلقت این است که هر چیزی که برای سعادت دنیا و آخرت انسان مفید، لازم و ضروری باشد،غفلت از آن انسان را دچار خسران دنیوی و یا اخروی می کند و به همین دلیل لازم است به هر وسیله ممکن او را متوجه آن چیز مهم کرد و غفلت او را بر طرف ساخت.

غمگین شدن، نارضایتی، تباکی، گریستن، جامه عزا بر تن کردن و ...همگی درجات و یا به بیان دیگر مراتبی از عزاداری اند؛ وسیله ای براى ذکر کسی که به گونه ای از دست داده ایم ، راهی براى شناخت و سازندگی .

                                   ارزش و نقش عزاداری                                    

 موضوع زیارت قبور مطهر و مقدّس معصومین (علیهم السلام) و اولیای دین و نیز توسل به ایشان و سوگواری در ایّام شهادت، همچنین بزرگداشت ایّام میلادشان و یا ایّامی که به نحوی به آن انوار طیبه مربوط است، به خصوص در مورد سیّد الشهدا(ع) ، از مهمترین موضوعاتی است که در فرهنگ اسلام و البته در عقاید شیعی، جایگاه بسیار رفیعی دارد.

هیچ عملی به اندازهء برپایی عزاداری برای امام حسین(ع) در حفظ دین از انحرافات و از هجوم بی امان دشمنان اسلام برای نابودی دین و همچنین توسعه فرهنگ دینی مؤثر نبوده و نیست. می توان چنین مجالسی را مهمترین "وسیله" برای صیانت از کیان دین و جامعه اسلامی و نیز بسط روح دین و دینداری دانست. چه زیبا فرمود رهبر کبیر انقلاب، امام خمینی (ره) :

امام حسین (ع) نجات داد اسلام را، ما برای یک آدمی که نجات داده اسلام را و رفته و کشته شده، هر روز باید گریه کنیم، ما هر روز باید منبر برویم برای حفظ این مکتب. محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است. فداکاری سیّدالشهدا (ع) است که اسلام را برای ما زنده نگه داشته است. 

(صحیفه نور، ج 8، ص 69)

متأسفانه عزاداری ها با همهء اهمیّت و جایگاه مهمی که دارند، در طول زمان دچار آفات، خطرات و انحرافاتی شده است که این "وسیله" مهم را تا حدودی کمرنگ کرده است.

هیچ دینی و هیچ ملّتی در جهان، چنین "وسیله" قدرتمندی را برای پیشرفت و سعادت در دست ندارد.

با وجود بیان فلسفه عزاداری و نیز شرح زیارت عاشورا در مجالس عزاداری، به نظر می رسد هنوز نتوانسته ایم از این "وسیله" با عظمت استفاده کافی و لازم را برای پیشبرد اهداف مقدّس دین و مبارزه با دشمنان خونین آن بنماییم، باشد که با درک صحیح از این موضوع گامهایی سازنده در جهت پیشرفت اهداف فرهنگ شیعی برداریم و به این فرمایش نورانی امیرالمؤمنین (علیه السلام) عمل کرده باشیم که:

اِذا لَمْ یَکُنْ ما تُریدُ فَاردْ ما یَکونُ:

هر گاه آنچه را می خواهی نیست پس آنچه را که هست بخواه

(غررالحکم، ج3، ص135)


¤ نویسنده: حسین

نوشته های دیگران ( )

ساعت 3:26 عصر شنبه 87/9/30

پاداش برزخى روضه خوانى

یکى از علماى بزرگ که تازه از نجف اشرف به وطنش برگشته بود و بسیار دوست مى داشت که به مجالس روضه خوانى و عزادارى حضرت سیدالشهداء علیه السلام حاضر شود. مى گفت :روزى به مجلس روضه خوانها رفتم . آنها قبل از آن که روضه را شروع کنند مزاح زیادى کردند که من خوشم نیامد. در میان آنها  سید  روضه خوانى بود که بیشتر از همه مزاح مى کرد و من از او بیشتر متنفر بودم .تصمیم گرفتم دیگر به مجلس آنان نروم . شب در عالم رؤ یا دیدم قیامت برپا شده است و مردم دسته دسته از پل صراط مى گذرند و به بهشت مى روند. وقتى من خواستم از صراط بگذرم ، دیدم آن را طورى ساخته اند که به هیچ وجه نمى توان از آن گذشت و به نظر مى رسید غیر قابل عبور است . ولى همان  سیدى   که در مجلس روضه خوانى زیادتر مزاح مى کرد از آن طرف صراط پرواز مى کند و خود را به این طرف مى رساند. بعضى از افراد را انتخاب مى کند و آنان را در بغل مى گیرد و پرواز مى کند و از صراط عبورشان مى دهد و به بهشت مى رساند. من هم دست به دامن او شدم و گفتم : اگر مرا هم از صراط ببرید متشکر خواهم بود.
او هم مرا بغل گرفت و با یک حرکت از صراط عبور داد و آن طرف صراط گذاشت و گفت : آن طرف را نگاه کن ، آنها درهاى بهشت است .به طرفى که او اشاره مى کرد نگاه کردم ، دیدم بهشت درهاى زیادى دارد که در پشت بعضى از آنها ازدحام جمعیت زیاد بود ولى پشت یکى از آنها بسیار خلوت به نظر مى رسید. آن  سید  گفت : چون تو عالم و مجتهدى باید از آن در وارد بهشت شوى . باز به آن درى که او اشاره کرد نگاه کردم دیدم پشت آن در، صف طولانى از علما بسته شده است و در هر چند ساعت فقط یک نفر را صدا مى زنند.گفتم : آیا ممکن است از آن درى که خلوت تر مى باشد وارد بهشت شوم ؟ گفت : نه ، آن در، متعلق به حضرت سیدالشهداء علیه السلام است و مخصوص روضه خوانها مى باشد. اگر تو هم روضه خوانده باشى مى توانم ترا از آن در ببرم . گفتم : نه ، متاءسفانه این توفیق را تا به حال نداشته ام . گفت : پس راهى براى شما وجود ندارد باید از همان در شلوغ وارد بهشت شوى .گفتم : خواهش مى کنم ، براى من کارى بکن . سید مقدارى فکر کرد و گفت : بیا همین گوشه بنشینیم ، من مستمع مى شوم و تو هر طور که مى توانى روضه اى بخوان تا ترا از آن در، ببرم و به حضرت امام حسین عرض کنم : تو هم روضه خوان هستى .گفتم : بسیار خوب . همان گوشه نشستم و روضه اى خواندم و او گریه مى کرد. بعد گفت : حالا بیا با هم از این در، وارد بهشت شویم . او دست مرا گرفت وارد بهشت کرد. وقتى وارد شدم دیدم آن طرف ، بهشت تختى گذاشته و حضرت امام حسین علیه السلام روى آن نشسته و دفتر بزرگى در مقابلشان گذاشته است و آن حضرت اسامى روضه خوانها را در آن دفتر ملاحظه مى فرمایند.بالاخره  سید  جلو رفت و گفت : قربانت گردم این بار هم یک روضه خوان آورده ام . حضرت امام حسین علیه السلام رو به من کرد و فرمود: اسمت چیست ؟گفتم : شیخ  رمضان على  ، حضرت دفتر را نگاه کرد سپس سرشان را بالا نمود و رو به آن سید کرد و فرمود: ما روضه خوانى به این اسم نداریم .آن  سید  گفت : یا جدا، به جان خودتان قسم مى خورم خودم روضه اش را گوش داده ام و او براى من روضه خوانده است .حضرت امام حسین علیه السلام تبسمى فرمود و گفت : بسیار خوب به خاطر تو وارد بهشت شود، مانعى ندارد.آن عالم بعد از خواب ، مقید بود که هر طور ممکن است در مجالس ‍ روضه خوانى برود و روضه بخواند و نام خود را در زمره روضه خوانها قرار دهد.

دارالسلام نورى ، ج 1، ص 63

 


¤ نویسنده: حسین

نوشته های دیگران ( )

ساعت 2:10 عصر شنبه 87/9/30

 مبحث شناخت آب

کلی    

ادامه حیات در موجودات وابسته به آب است که فراوانترین ماده در بافتهای گیاهی و حیوانی و دنیای اطراف ما می‌باشد. بیش از 80 درصد سطح زمین را آب پوشانده است که به‌صورت آب نسبتا خالص در رودخانه و دریاچه‌ها و محلول رقیق نمک در اقیانوسها و به‌صورت جامد تقریبا خالص در دشتهای برف و رودخانه‌های یخی و پهنه‌های یخی قطبی وجود دارد. خواص غیر عادی آب ، اثر عمیقی بر ماهیت محیط زیست دارد.
  
بالا بودن گرمای ویژه آب از تغییرات زیاد دمای سطح زمین جلوگیری می‌کند. حجم عظیم آب در اقیانوسها و دریاها گرمای خورشید را در طول روز جذب کرده ، بدون تغییر دمای قابل ملاحظه‌ای آن را شب به اتمسفر بر می‌گردانند. در روی کره ماه که آب وجود ندارد و سطح آن صخره‌هایی با گرمای ویژه پایین ( یک پنجم گرمای ویژه آب ) تشکیل شده است، گستره دمایی می‌تواند از 150 درجه تا 120 درجه تغییر کند.

توجیه خواص ویژه آب با پیوند هیدروژنی

مولکول آب از یک اتم اکسیژن و دو اتم هیدروژن تشکیل شده است و دارای ساختمانی خمیده می‌باشد. خواص غیر عادی آب حاکی از آن است که در این مولکول یک نوع نیروی بین مولکولی قوی وجود دارد. این نیروی قوی ، جاذبه میان H از یک مولکول آب و اکسیژن از مولکول دیگر می‌باشد و به پیوند هیروژنی موسوم است.

اختلاف الکترونگاتیوی
میان O و H به اندازه ایست که ابر الکترونی در H2O ( و مولکولهای مشابه مانند NH3 , NF ) از هیدروژن به طرف اکسیژن جابجا می‌شود و هیدروژن در تاثیر متقابل با مولکولهای مجاور تقریبا مانند یک پروتون عمل می‌کند. اندازه کوچک هیدروژن باعث می‌شود که اتم اکسیژن از مولکول مجاور به آن نزدیک شده ، پیوندی میان آنها ایجاد شود.

 

بالابودن گرمای ویژه آب

بالا بودن گرمای ویژه آب نسبت به دیگر مایعات و جامدات ، نشان دهنده مقدار بالای انرژی لازم برای شکستن پیوندهای هیدروژنی آب است. تعداد پیوندهای هیدروژنی با افزایش دما کم می‌شود، ولی حتی تا 100 درجه ، آن‌قدر پیوند هیدروژنی موجود است تا باعث شود گرمای تبخیر آب در مقایسه با سایر مایعات بالاتر باشد (540cal/gr). همان گونه که اشاره شد، این خاصیت آب ، سبب شده است که آب نقش تنظیم کننده حرارتی داشته باشد و جهان را در برابر تغییرات ناگهانی دما حفظ کند.

بالا بودن گرمای تبخیر آب به مقدار زیادی باعث ثابت ماندن دمای بدن در محدوده کم می‌شود. مقدار زیادی از گرمای حاصل از سوخت و ساز بدن از طریق تبخیر سطحی آب از میان روزنه‌های پوست خارج می‌شود.

 

افزایش حجم آب هنگام انجماد

هنگام انجماد آب ، مولکولهای H2O در یک شش ضلعی باز قرار می‌گیرند. هر اتم اکسیژن در بلور یخ به 4 هیدروژن وصل می‌شود که با 2 اتم هیدروژن پیوند کووالانسی معمولی و با دو تای دیگر پیوند هیدروژنی تشکیل می‌دهد. بالا بودن نسبت فضای خالی در ساختمان یخ ، باعث کمتر شدن تراکم آن نسبت به آب می‌شود. افزایش حجم ، باعث کاهش چگالی آب می‌شود. سرد شدن آب تا زیر 4 درجه باعث کاهش تدریجی چگالی آب می‌شود و این نشان می‌دهد که در نقطه انجماد آب انتقال از یک ساختمان مولکولی فشرده و بسته به یک ساختمان باز به‌طور ناگهانی صورت نمی‌گیرد، بلکه به‌تدریج و در گستره دما انجام می‌شود.

با کاهش دما مولکولهای بیشتری به شکل ساختمان یخ می‌پیوندند و در دمای زیر 4 درجه تبدیل به ساختمان باز بر انقباض حاصل از سرد کردن غلبه کرده ، با پایین آمدن دما به سمت 0 درجه آب منبسط می‌شود. انبساط آب به هنگام انجماد هم اثرات مفید و هم اثرات مضری دارد. انجماد آب در بافتهای گیاهی و جانوری باعث تخریب دیواره سلولی در اثر انبساط می‌شود. اما همین فرایند انبساط در اثر یخ زدن آب در حفره‌های سنگها و صخره‌ها باعث شکستن سنگها شده و ایجاد خاکهای حاصلخیز می‌کند.


¤ نویسنده: حسین

نوشته های دیگران ( )

ساعت 1:33 عصر شنبه 87/9/23

سلام بر حسین(ع)


¤ نویسنده: حسین

نوشته های دیگران ( )

ساعت 12:56 صبح جمعه 87/9/22

پل

¤ نویسنده: حسین

نوشته های دیگران ( )

ساعت 3:28 عصر پنج شنبه 87/9/21

دوستان عزیز با متن زیر به استقبال عید قدیر خم می رویم

اعیاد مبارک

خلاصه ای از داستان غدیر

آخرین حج

در سال دهم هجرت، زمانی که پیامبر اکرم (ص) دریافت به زمان رحلت خود نزدیک میشود، بی وقفه میکوشد تا زمان حضورش را در میان مسلمانان پربارتر نماید و به همین دلیل، زیباترین و دقیق ترین مراسم حج را به اتفاق یاران خود انجام داد.

در آن روزها بیمارى سختى (آبله یا حصبه) در مدینه شایع بود که بسیارى از مسلمانان را از این سفر محروم مى داشت با این حال دهها هزار نفر با پیامبر همراه شدند. مورخان، همراهان آن حضرت را چهل هزار، هفتاد هزار، نود هزار، 114 هزار، 120 هزار و 124 هزار نفرنوشته اند ولى با این همه حق این است که بگوییم چنان جمعیتى در رکاب آن حضرت حرکت کردکه شمارش بر جز خدا پوشیده است.  اینان کسانى بودند که از مدینه مى آمدند، ولى تعداد حاجیان به این عده منحصر نمى شد زیرا اهل مکه و ساکنان حومه آن و کسانى که از یمن در رکاب على (ع) آمده بودند نیز در حج شرکت داشتند.

دلیل انتخاب محل غدیر خم

پس از پایان یافتن این حج که به حجة الوداع، حجة الاسلام، حجة البلاغ، حجة الکمال و حجة التمام خوانده اند با پایان گرفتن مراسم حج پیامبر (ص) به سوى مدینه حرکت کرد هنگامى که به سرزمین رابغ (در سه میلی جحفه )  رسید، در محلى که غدیر خم نام داشت، جبرئیل امین بر او نازل شد و پیامى بدین شرح از پروردگار بر او تلاوت کرد.

اى رسول ما! آنچه را از سوى پروردگارت بر تو نازل شده به مردم برسان و اگر این کار را انجام ندهی، رسالت خود را به انجام نرسانده اى و خدا تو را از مردم ایمن خواهد کرد همانا خداى، قوم کفرپیشه را هدایت نمى کند.  (سوره مائده، آیه 67)

این پیام الهى ماموریتى خطیر بر عهده پیامبر اکرم (ص ) مى گذاشت، اعلان چیزى که باید همگان ازآن باخبر شوند و اگر چنین نکند گویاکارى صورت نداده است.

بنابراین بهترین موقعیت براى اعلام چنین پیامى همین جا بود، جایى که راه مصر و عراق و مدینه و حضرموت و تهامه از هم جدا مى شود و همه حاجیان ناگزیر از آن مى گذرند. غدیر خم مناسب ترین محلى بود که مى توانست چنین پیام پر اهمیتی رابه گوش همگان برساند.

مهمترین خطبه پیامبر اسلام

به دنبال نزول این فرمان، دستور توقف حرکت صادر شد. آنهایی که جلو  بودند، ایستادند و کسانی که پشت سر بودند به ایشان پیوستند. ظهر هنگام و در نهایت گرما، در حالی که مردم قسمتی از ردای خود را زیر پا و قسمتی را روی سر انداخته بودند و برای پیامبر سایه‌بانی ساخته بودند، نماز ظهر را به امامت پیامبر اکرم(ص) به جای آوردند. آنگاه رسول خدا (ص) بر فراز منبری، که از جهاز شتر ترتیب یافته بود، قرار گرفته، خطبه‌ای خواندند"ستایش مخصوص خداوند است از او کمک مى خواهیم و به او ایمان مى آوریم و بر او توکل مى کنیم و از شر نفس و بدى کردارمان به او پناه مى بریم ، خدایى که هدایت کننده اى نیست آنکه رااو گمراه سازد و گمراه کننده اى نیست هر که را او هدایت کند گواهى مى دهم که معبودى جزخداى یگانه نیست و محمد بنده و فرستاده اوست."

"من پیش از شما به حوض کوثر مى رسم و شما در کناره حوض بر من وارد خواهید شد،حوضى که عرض آن به اندازه فاصله صنعا تا بصرى است ، و در آن جامهایى است از نقره به شماره ستارگان، حال بنگرید که پس از من با دو میراث گرانبها چگونه رفتار مى کنید."

مردى از میان جمعیت فریاد برآورد: یا رسول اللّه ! آن دو چیز گرانبها چیست ؟

فرمود: یکى از آن دو که بزرگتر است ، کتاب خداست یک طرفش در دست خدا و طرف دیگرش به دست شماست ، پس آن را محکم نگه دارید تا گمراه نشوید و دیگرى که کوچکتر است ، عترت و خاندان من است و خداى نیکى کننده آگاه به من خبر داده است که این دو هرگز از هم جدا نمى شوند، تا در لب حوض در قیامت به من رسند من هم از خدا همین را خواسته ام، پس شما ازآنها پیشى نگیرید که هلاک مى شوید و از آنها وا نمانید که هلاک مى شوید."

سپس دست على (ع )را گرفت و بلند کرد، آنگاه فرمود: اى مردم! چه کسى نسبت به مؤمنان از خود ایشان سزاوارتر است ؟

گفتند: خدا و رسولش بهتر مى دانند.

فرمود: خدا مولا و سرپرست من است و من مولا و سرپرست مؤمنانم و من نسبت به مؤمنین ازخود ایشان سزاوارترم پس هر کس من مولا و سرپرست اویم ، على مولا و سرپرست اوست." این جمله را سه بار تکرار کرد.

سپس گفت : "خداوندا! دوستى کن با هر کس که با على دوستى کند، و دشمنى کن با هر کس که على را دشمنى کند، دوست بدار هر کس که على را دوست مى دارد، و دشمن دار هر کس او رادشمن مى دارد، یارى کن هر کس را که یاریش کند و بى یاور بگذار هر کس تنهایش گذارد و حق را همواره با على بدار هر طرف که باشد .
اى مردم باید حاضران، این پیام را به غایبان برسانند."

چون خطبه نبوى به پایان رسید امین وحى براى بار دوم نازل شد و او را به این پیام مفتخر ساخت:

"امروز دین شما را کامل کردم و نعمتم را بر شما تمام کردم و راضى شدم که اسلام دین شما باشد (اسلام را به عنوان دین براى شما پسندیدم"(

پیامبر اکرم(ص) پس از دریافت این پیام مسرت بخش ، فرمود:"اللّه اکبر! که دین کامل و نعمت تمام گشت و پروردگارم به رسالت من و ولایت على بعد از من راضى شد" .

التماس دعا


¤ نویسنده: حسین

نوشته های دیگران ( )

ساعت 6:11 عصر چهارشنبه 87/9/20

دوستان با زیارت عاشورا چطورید؟ 

فضایل خواندن زیارت عاشورا (برکات دنیوی)

 

آنچه از امور دنیوى به زائر امام حسین (ع)  عطا مى شود ، و آنها ده امر است:

اوّل: وسعت روزى.

دوّم: حفظ جان او از انواع آفات مانند فرود آمدن سقف خانه و غرق شدن و سوختن و به درنده مبتلا شدن.

 سوّم: طول عمر.

چهارم: فرج عاجل در هر شدّتى که براى او باشد.

 پنجم: برگشتن با سرور و کشف هموم و قضاء حوائج

ششم: سعادتى در تمام عمرش و در جمیع اُمورش.

هفتم: برکت در اهلبیت و اولادش.

هشتم: محفوظ شدن از شرور شیاطین .

نهم: سالم ماندن از شرّ دشمنان.

دهم: برکت در مال

فضایل خواندن زیارت عاشورا - ثوابهای اخروی

 

زیارت عاشورا بر همه زیارات و بر زیارت عرفه نیز افضل است . فضائل زیارت عاشورا; بر حسب آنچه در فرمایش حضرت امام محمّد باقر (ع) و حضرت صادق (ع) در روایت علقمه و صفوان است ، بیست و دو امر است:

 

اوّل: ثواب دوازده هزار حج.

دوم: ثواب هزار هزار جهاد .

سوّم: ثواب دو هزار هزار عمره ; که همه آنها را با حضرت رسول (ص) ائمّه اطهار (ع) بجا آورده باشد .

چهارم: ثواب مصیبت هر پیامبرى از اوّلین تا آخرین .

پنجم: ثواب مصیبت هر رسولى  .

ششم: ثواب مصیبت هر وصیّى تا روز قیامت  .

هقتم: ثواب مصیبت هر صدّیقى تا روز قیامت  .

هشتم: ثواب هر شهیدى تا روز قیامت  .

نهم: بلندى مقام او صد هزار هزار درجه .

دهم: نوشته شدن هزار هزار حسنه .

یازدهم: محو شدن هزار هزار گناه .

دوازدهم: رسیدن به درجه شهداى با آنحضرت تا حدّى که به هیئت آنها محشور و در مقاماتشان داخل شود .

سیزدهم: ثواب زیارت هر پیامبرى.

چهاردهم: ثواب زیارت هر رسولى .

پانزدهم: ثواب زیارت هر کسیکه زیارت نموده است آنحضرت را از آن روزى که شهید شده اند .

شانزدهم: جواب سلام از آنحضرت (علیه السلام) بجهت قبولى زیارت او .

هفدهم: قضاء و بر آورده شدن حوائج هرقدر و هرچند بزرگ باشد .

هجدهم: سرور قلب بر وجه دوام و همیشگى و روشنى چشم بواسطه رسیدن به آنچه طالب باشد .

نوزدهم: فوز به بهشت  .

بیستم: سلامتى از آتش .

بیست و یکم: قبول شدن شفاعت او براى هر کس که از خویش و بیگانه ، گرچه مستحق آتش جهنّم باشند ، جز دشمنان اهلبیت (علیهم السلام) .

بیست و دوّم: ضمانت مؤکّده از حضرت صادق (علیه السلام) و از حضرت امام محمّد باقر (علیه السلام) و از حضرت امام زین العابدین (علیه السلام) و از حضرت ابى عبدالله (علیه السلام)و از حضرت مجتبى (علیه السلام)و از حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) و از حضرت رسول (صلى الله علیه وآله)و از جبرئیل (علیه السلام) و از حضرت احدیّت جلّ شأنه در حقّ زائر به این زیارت آنکه زیارت او مقبول و سعى او مشکور ، یعنى که هیچ مانعى سبب ردّ آن نشود.

+++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++

توجه : در صورت امکان ، با تکثیر و توزیع این برگه، خود را در ثواب دیگران شریک نمایید .

+++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++

توجه : در صورت امکان ، با تکثیر و توزیع این برگه، خود را در ثواب دیگران شریک نمایید .


¤ نویسنده: حسین

نوشته های دیگران ( )

<      1   2   3      >

خانه
وررود به مدیریت
پست الکترونیک
مشخصات من
 RSS 

:: بازدید امروز ::
0
:: بازدید دیروز ::
6
:: کل بازدیدها ::
93582

:: درباره من ::

نور


:: لینک به وبلاگ ::

نور

:: آرشیو ::

دی 1387
آذر 1387
بهمن 1387
فروردین 88

:: اوقات شرعی ::

:: لینک دوستان من::

یادداشتها و برداشتها
نور
هدیه
سودابه
ابن یاسین
عشق صورتی
کوهنوردی
تسنیم
پرواز
تنها ستاره ام توی آسمون ....
پرسش مهر 9
قلم من توتم من است . . .
منتظران دل شکسته
اندیشمک - AnDiShMaK
دانشجو
من همان بهار عاشق ، یعنی پاییـــــــــــــــــزم
چشمای خیس من
گمگشته

:: لوگوی دوستان من::





































::وضعیت من در یاهو ::

یــــاهـو

:: خبرنامه وبلاگ ::